بیانیه نفس جهید به مناسبت 8 مارچ


حاضرین محترم محفل ، مهمانان عالیقدر !

میخواهم به نماینده گی از زنان رزمنده اعضای نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان صمیمانه ترین شادباش های خود را به مناسبت روز همبستگی بین المللی زنان ( 8 مارچ ) به پیشگاه شما و کافه زنان مظلوم جهان ابراز داشته ، مبارزات آزادیخواهانه و عدالت جویانه نیرو های آرمانگرا و تجدد پسند را پیروز و کامگار آرزو ببرم.

نهضت فراگیر دموکراسی و ترقی افغانستان افتخار دارد که از روز همبستگی بین المللی زن تحت شعار ( بسیج زنان در راه مبارزه بخاطر آزادی ، دموکراسی ، عدالت اجتماعی ، صلح و ترقی در صفوف مبارزات عادلانه و دموکراتیک مردم افغانستان ) بزرگداشت بعمل می آورد.

حضار گرامی !

8 مارچ خاطره ماندگاری است از کارنامه های کارگر زنان فابریکه بافنده گی نیویارک که در 1857 به دلیل نا مساعد بودن شرایط زنده گی به مظاهره پرداختند و با شعار های چون : ما مزد مساوی میخواهیم – ساعات کار عادلانه نیست و... ندای حق خواهی و ستم زدایی را بلند نمودند که با هجوم دژخیمانه پولیس مواجه گردیدند، اسیر و دستگیر و زیر پای شدند.

به اساس پیشنهاد کلارا زتگین ، زن مبارز آلمانی در کنفرانس بین المللی زنان که در سال 1910 در کوپن هاگن دایر شده بود ، 8 مارچ به عنوان روز بین المللی زن پذیرفته شد  و برای اولین بار در 8 مارچ 1911 تجلیل گردید. در سال 1911 سازمان ملل متحد از تمام کشور های جهان خواست که 8 مارچ را بمثابه روز رسمی زنان تجلیل نمایند.

زنان جهان همه ساله در روز 8 مارچ دست آورد ها و ناکامی های خود و وضعیت زمان را به بررسی گرفته ، چگونگی تحقق معاهدات بین المللی ،کنوانسیون ها ، مصوبات سازمان ملل متحد و تعهدات دول و حکومات را مورد ارزیابی قرار میدهند . در کشور ما افغانستان نیز از این روز تاریخی با راه اندازی محافل و گردهم آیی ها تجلیل صورت میگیرد.

ملاحظه میشود که جو سیاسی موجود و دموکراسی نیم بند به تناسب پنج سال قبل ، امکان دسترسی نسبی را در فعالیت های اجتماعی ، ظرفیت سازی ، رشد استعداد ها و ارتقای سطح توانمندی زنان و دختران فراهم ساخته است. افغانستان در 5 مارچ 2003 به پیمان محو کلیه انواع تبعیض علیه زنان پیوست . مواد 22 ، 43 ،44 و 54 قانون اساسی – حقوق زنان راحمایت میکند.

به اساس آمار ارایه شده رسمی در حال حاضر :-

-         بیشتر از 500 هزار دختران به مکتب میروند.

-         حدود 40 در صد معلمین و (30) در صد دکتوران را زنان تشکیل میدهند.

-         25 درصد کرسی های مجلس ( پارلمانی ) در اختیار زنان است.

-         برای زنان حق ایجاد و شرکت در سازمان های سیاسی و اجتماعی داده شده است.

-         در برخی نقاط نهاد های حامی حقوق بشری بمثابه وسیله ای بلند نمودن صدای زنان ایجاد گردیده است.

-         وزارت امور زنان بمثابه نهاد پالیسی ساز برای انکشاف زن فعالیت میکند.

-         در پایتخت و مراکز شهر ها کمیت محدودی از زنان در دوایر دولتی استخدام شده اند.

-         کما فی سابق زنان سهم اساسی در زراعت و مالداری داشته ، فعالیت هایی که تقاضای مهارت، سرمایه و دسترسی به بازار را دارد ( مانند بافنده گی ،دست دوزی ، خیاطی ، پرورش میوه ، حبوبات و لبنیات ) بیشتر توسط زنان صورت میگیرد/

رویهمرفته هنوز ملیونها زن و دختر افغان با تبعیض مستمر و خشونت در محیط خانه و جامعه و محرومیت های گسترده دست و گریبان اند .تراژیدی مرگ ومیر مادران و اطفال در افغانستان طوریکه در هر 30 دقیقه يک مادر به اثر بارداری باید جان دهد ، و اقعا تکان دهنده است (از هر 1000 زن 16 تن).

احصائيه های منتشر شده میرساند که در افغانستان حدود یک ملیون زن بیوه وبی سرپرست وجود دارد .47 فیصد بیجا شده گان داخلی را زنان و اطفال تشکیل میدهد که با مشکلات عدیده مواجه اند. افغانستان دارای سطح بلند فقر با میزان تخمین شده بیکاری بیشتر از 2 میلیون از جمله ی بیشتر از 10 میلیون نیروی کاری میباشد ، در آمد سرانه فی نفر البته از تولیدات نا خالص سرانه داخلی فی نفر 200 دالر امریکایی – توسط بانک انکشاف آسیایی تخمین گردیده است.

در سال2005 – هزار و سه صد مورد خشونت که سبب مرگ ، خود سوزی ، خودکشی و فرار ازمنزل شده در نهاد های حقوقی ثبت گردیده است . در صورتیکه فقط در یکسال 500 فقره خودسوزی به شفاخانه کشیده شود ، بخوبی تصور کرده میتوانیم که چه تعداد قضایا اصلا در شفاخانه  ها و نهاد های حقوقی ثبت نشده اند ( یا به این مراجع دسترسی نداشته اند و یاهم فرهنگ مسلط خانواده ها و محیط سبب کتمان چنین قضایا میگردد). با علاوه اینکه چه تعداد هم حین خود سوزی جان سپرده اند.

این تصویر و ده ها تصویر دلخراش دیگر به درستی میتواند میزان خشونت علیه زنان را وضاحت بخشد. ازدواج های اجباری حدود 60 تا 80 در صد را احتوا میکند.

57 فیصد دختران قبل از رسیدن به 16 سالگی مجبور به ازدواج میشوند. بد دادن ، بد کردن ، فروش دختران در مقابل مواد مخدر و مقدار ناچیز پول ، در قید نگهداشتن زنان بیوه ، محروم کردن دختران از تعلیم و تحصیل – کار و اشتغال – نبود حمایت و عدم دسترسی به نهاد های عدلی و قضایی ، قاچاقان زنان ، تجاوز، فشار های جسمی و روانی ، ناامنی و دهها مورد تهدیدات اجتماعی و فرهنگی در قبال زنان در ابعاد وسعيی بیداد میکند. اینها عواملی اند که زنان تاب تحمل بار سنگین فشار و ستم را از دست داده ، به فرار از منزل ، اعتیاد ، خودسوزی  و خودکشی آنهم در دوران شگوفایی عمرشان پناه برده و با نفرت از زنده گی به خشونت خانواده گی و اجتماعی و زنده گی نابرابر و ظالمانه نقطه پایان گذارند . درین حال کمیت های قابل ملاحظه زنان که احتمالا 90 در صد خواهندبود ، باید اینهمه رنج ها و مصایب را در سکوت تحمل نمایند و سلامتی جسمی فکری و روانی را به بهای آن بپردازند.

حضور ز نان در پارلمان ، یک وزارت و برخی ادارات حکومتی بیشتر جنبه نمادین داشته ، تدابیر حمایتی بخاطر تامین حقوق بشری زن ، اجرای تعهدات و تطبیق قوانین در عمل محسوس نیست .

گروه هایی که و جه مشخصه آن ها زن ستیزی است با عقب مانده ترین افکار ، با مسموم کردن ذهنیت های پاک مردمان ساده دل و کم آگاه مان هنوز میتوانند موانع جدی را در جهت بر خورداری زنان از حقوق انسانی و مدنی شان ، ایجاد نمایند ، که مولود آن ،  حالت تاسف بار و غم انگیز و وضعیت رقت بار و درد انگیز زنان در حال حاضر است . حملات انتحاری ، انفجارات ، آتش سوزی ، کشتار ، جنگ و ناامنی زنان افغانستان را در وضعیت وخیم تری قرار داده است. در حالیکه پیکر پر از زخم و جراحت زن افغان دیگر تاب صدمات بیشتر را ندارد .

دوستان محترم !

بامن هم عقیده خواهید بود که وسایل نگونبختی زنان کشور ما را عوامل ذیل فراهم نموده است:

-         عقب ماندگی و پروپاگند

-         فقر گسترده

-         بیکاری

-         بیسوادی

-         کشت و قاچاق مواد مخدر

-         نبود نهاد های حمایتی از زنان و عدم برخور داری زنان از حمایت عادلانه و منصفانه قضایی

-         عدم دسترسی زنان به محاکم و نهاد های حامی حقوق زن

-         نبود قانون حمایت از خانواده و محاکم فامیلی

-         عرف و باور های غلط که اکثرا مافوق قانون قرار میگیرند

-         فرهنگ مسلط معافیت و عدم مجازات ناقضین حقوق زن ...

-         عدم آگاهی لازم مردم ( اعم از زن و مرد ) از حقوق  زنان و قوانین نافذه.

-         بافت اجتماعی و فرهنگی و بینش مردسالارانه.

-         ضعف نیروهای آگاهی بخش در تشکل و بسیج زنان در امر مبارزه بخاطر رهايي زنان از قید ستم و مظالم اجتماعی

-         فقدان نورم های پذیرفته شده اجتماعی و توسعه اقتصادی به مثابه عامل بازدارنده زنان از آسیب پذیری.

-         نبود مکاتب دخترانه، دانشگاه ها و وسایل ارتباط جمعی در اکثر نقاط مزدحم مردم.

-         برخورد های نمایدن دولت در قبال زنان ، نبود وجهه لازم بخاطر توانبخشی زنان و عدم اتخاذ تدابیر قانونی در جهت اصلاح باور های غلط و رسم ورواج های منفی.

-         عدم باز خواست سازمان ملل متحد از سران دول و حکومات از چگونگی تحقق معاهدات و میثاق های بین المللی و کنوانسیون های که کشور ها به آن پیوسته اند.

بدون شک همه میدانیم که راه حل ها در خود عوامل نهفته است. بعباره دیگر با از بین بردن و ریشه کن سازی عوامل فوق الذکر نابسامانیها و نا هنجاریهای موجود را بدرود خواهیم گفت و اما یک مساله دیگر :- جامعه بطور عام و عده ای از روشنفکران به طور خاص گاهی در به کاربرد و استعمال بعضی واژه ها از جانب زنان مانند آزادی ، دموکراسی، مرد سالاری، تبعیض ، تعصب ، خشونت  و امثال آن بتوهم فرو میروند و تصور میکنند که به این ترتیب زنان میخواهند با تفوق طلبی های نا موجه ، نسبت به مردان سبقت جویی نمایند، از مردان انتقام بگیرند ، کانون خانواده ها را ازهم بپاشند، آنچه میخواهند انجام دهند و غیره....

 حقیقت آنست که خشونت اجتماعی زن و مرد را تهدید میکند و خشونت های خانواده گی نیز از آن منشا میگیرد . چنانکه قبلاً اشاره نمودم فقر ، بیکاری، بیسوادی، عقب مانده گی، تجدد ستیزی ..... عوامل اساسی خشونت اند ، اینکه میزان آسیب پذیری زن بیشتر است به دلیل مادر بودنش است مزید بر آن افکار مرد سالارانه در تمام جوامع بشری میزان خشونت های زنان را افزایش بخشیده و نقش زن را در جامعه کمرنگ جلوه داده است .

 ما معتقدیم که رهايي مرد و زن از قید ستم همزمان و باحل مشکل اساسی توده های ملیونی مردم میسر است و بس. مساله زن جزیی از مساله اساسی مردم است. رهايي زن به تنهايي به هیج وجهه راه حل نیست لذا زنان همگام با مردان آزادی خواه و عدالت پسند ، دموکرات و مترقی در مسیر رهايي انسان به پیش میرود بر علاوه بدون آگاهی مردان تامین حقوق زنان ناممکن است، چه در نتیجه مبارزه مشترک زنان و مردان است که آزادی به مفهوم واقعی کلمه حاصل میشود.

حاضرین گران قدر!

هشت مارچ همانگونه که از نامش پیدا است به روز (همبستگی بین المللی زن) مسما است . در این روز ارجناک زنان جهان یک بار دیگر همبستگی شان را در امر مبارزه مشترک بخاطر خوشبختی زن اعلام و تجدید پیمان میکند جهات زیاد وجود دارد که زنان جهان را به صورت طبیعی با هم پیوند میدهند ، زن بودن ، مادر بودن ، تابع افکار فرهنگ و بینش مرد سالارانه زیستن برخورد نما دین حکومات در قبال زنان ، وظایف  مادری به مثابه بخش مهم از وظایف اجتماعی و ده ها مورد دیگر....

  این امر مستلزم آن است که برای جلب زنان و مبارزه مشترک نخست باید سطح آگاهی آنان را ارتقاء بخشید ، دیدگاها ی آنان را از سطح منافع کشوری به سطح منافع جهانی گسترش داد ، نهاد های حامی زنان را تقویت و صفوف مدافعین حقوق زن را بسیچ نمود، مبارزه پیگیر و سازش ناپزیر را به اخلاقیات مبدل ساخت و درفش مبارزات رهايي زنان را در صفوف مبارزات عادلانه و دمکراتیک مردم جهان برافراشته نگهداشت.

  به این ترتیب میتوان ادعا کرد که ما از هشت مارچ به مثابه روز همبستگی زن عملاً تجلیل نمودیم ، توانمندی های خود را بنمایش گذاشته ایم ، برای تثبیت جایگاه اجتماعی خویش ظرفیت هارا به کار بسته ایم و در جهت توسل با آرمان های انسانی مان گامهای عملی برداشته ایم ، در مسیر انسان محوری مردان هم رزم مان را فراخواندایم و در راستای  تکامل سامانمند تاریخی و تحولات فراگیر اجتماعی نقش اثر گزار خویش را ایفا نموده ایم. انگاه حق داریم بگویم که همبستگی زنان را به گونه مطلوب وثمر بخش انجام داده ایم.

 

 

8 مارچ را گرامی داریم

هشت مارچ فرخنده باد!

 

 


March 11th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها